محل تبلیغات شما
در تعطیلات نوروز که در منزل پدر بودم در بعد از ظهری که همه استراحت می کردند مشغول پچ پچ و خندیدن بودیم.درست زمانی که من قهقهه میزدم خواهر بر آمدگی کبود رنگ زبان مرا دید و بعد از پرس و جو برایش توضیح دادم که این برآمدگی سخت در کنار زبان یک شبه و حدود یک سال قبل ایجاد شده و گاهی دردناک می شود .ایشان لطف کرده و مورد را به برادر که کارشناس اورژانس است ارجاع داده وایشان پس از وارسی از من خواست در اسرع وقت به طبیب مراجعه کنم و آدرس و نشانی طبیبی حاذق را هم برایم ارسال کرد .و من حدود دوازده روز قبل با اصرار مادر و فشارهای همه جانبه به  طبیب مراجعه کردم و ایشان بعد از کلی ملامت برای مراجعه دیر هنگام و بازگو کردن خطرات توده های زبانی به دلیل  داشتن عروق فراوان ، روز بعد زبان بنده را جراحی کرده  و  توضیح دادند:"با توجه به اینکه شما  معلم هستبد راحتتر می توانم صحبت کنم تومر زبانی شما بسیار مشکوک است و احتمال خطرناک بودنش بسیار زیاد است باید ده روز منتظر باشیم تا نتیجه ی پاتولوژی اعلام شود ."و من در تمام این مدت فکر می کردم که این همه صراحت داشتن چیز خوبی نیست و به روح سعدی درود می فرستادم  که می گفت :"دروغی که حالی دلت خوش کند ،به از راستی خاطرت را مشوش کند!"  من ده روز قبل به گفته ی سعدی عمل کرده و خیال خانواده را با دروغی آسوده کرده  و به نگرانیهایشان پایان داده بودم و برای برملا نشدن ماجرا با زبانی بخیه خورده به مدرسه می رفتم و از استعلاجی پنج روزه ی طبیب صرف نظر کردم . ده روز به تنهایی در برزخی از نگرانی دست و پا زدم در حالیکه سعی می کردم خوشحال باشم . هر روز در اینترنت به دنبال نشانه ها و نحوه ی درمان بودم و هر دوی اینها بسیار ترسناک بود . ده روز زمان زیادی بود برای فکر کردن به گذشته ،آینده و حال .به اینکه چقدر از عمرم را زندگی کرده ام ،چقدر از زندگیم لذت برده ام و چقدر لحظه های عمرم را قدر دانسته ام .چقدر کارهای ناتمام دارم و چه آرزوهایی. و اینکه چقدر می توانم بجنگم . دیروز وقتی پزشک  با آزمایشگاه بیمارستان  صحبت می کرد و  از مسوول آزمایشگاه می خواست نتیجه را برایش بخواند و این مکالمه در اتاق پخش می شد بسیار ترسیده بودم .نتیجه ی این  گفتگو ی چند ثانیه ای می توانست زندگی مرا زیر و رو کند .خدایا تو را سپاس می گویم که  مهربانیت را چون همیشه بر من و ما ارزانی داشتی امیدوارم قدردان این همه لطف و نعمتت باشیم .

این بار هم "جستی ملخک"

آغوشی گرم و باز در انتهای جاده ای مه آلود و بسته

روزهای بدون تکرار

روز ,ی ,چقدر ,طبیب ,زبان ,کرده ,ده روز ,بعد از ,اینکه چقدر ,روز قبل ,و من

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تاریخ امروز طراحان آپامه vailivugi Robert's site hotnetwpencue ایران سلامت | مرجع تخصصی سلامت, بهداشت | H mormyesiare rapcomppickbesch خرید لایک فیس بوک تضمینی فروش انواع منابع و مخازن پلی اتیلن آب با مناسب ترین قیمت در سراسر كشور